نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





مرا جرات نگريستن به چشمانت نيست
چشمان تو مرا افسون ميكند
-افسوني افسانه اي-
نميدانم در برق نگاهت چيست
كه اينگونه مرا مسخ ميكند
 
مرا جرات نگريستن به چشمانت نيست
چشمان تو مرا افسون ميكند
-افسوني افسانه اي-
نميدانم در برق نگاهت چيست
كه اينگونه مرا مسخ ميكند



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 9:57 | |







امشب به يادروي توتنها نشسته ام.
سردربغل به خلوت رويانشسته ام.
ديدم هزاركشته ناكام عشق را.
درانتظارعشق توبي جا نشسته ام.
طوفان اشك من به فلك سينه ميكشد.
چون قايق شكسته به دريا نشسته ام.
ازمن مپرس قصه آب حيات چيست?
باكام تشنه درلب دريانشسته ام.



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 9:56 | |







جــــــــــــان رفـــــــــــته ولــــــــی زخـــــم جفایت نرود
تـــــــــــــاثیر دو چـــــــــــــــشم بــــــی وفــــــایت نرود
فــــــــــــــــرشی زدل شــــــــــــــکسته انـــــداخته ام
آهـــــــــــــــــسته بــــــیا شــــــیشه بـــــــه پایت نرود
 
جــــــــــــان رفـــــــــــته ولــــــــی زخـــــم جفایت نرود
تـــــــــــــاثیر دو چـــــــــــــــشم بــــــی وفــــــایت نرود
فــــــــــــــــرشی زدل شــــــــــــــکسته انـــــداخته ام
آهـــــــــــــــــسته بــــــیا شــــــیشه بـــــــه پایت نرود



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 9:55 | |







چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی!
چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !
چه كودكانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی !
چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد!
چه بیرحمانه! من سوختم

ღೋ҉ೋღKARIMI ღೋ҉ೋ
 
چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی!
چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !
چه كودكانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی !
چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد!
چه بیرحمانه! من سوختم
ღೋ҉ೋღDâŕüşḣ Ņăžȉrȉ ღೋ҉ೋ



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 9:53 | |







با ورم کن که دلم بیتو ندا رد هوسی
زنده گی کردن من بیتو نبا شد نفسی
از چه دانی که دروغست به تو پیما نم
یا که خود با خته ای این دل زیبا به کسی

ღೋ҉ೋღKAEIMIღೋ҉ೋ
 
با ورم کن که دلم بیتو ندا رد هوسی
زنده گی کردن من بیتو نبا شد نفسی
از چه دانی که دروغست به تو پیما نم
یا که خود با خته ای این دل زیبا به کسی
ღೋ҉ೋღDâŕüşḣ Ņăžȉrȉ ღೋ҉ೋ



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 9:51 | |







هیچ شباهتی به یوسف نداریم، نه رسولیم، نه زیباییم، نه برای کسی عزیزیم، نه چشم براهی چون یعقوب داریم آه.....
پس چرا در چاه افتاده ایم..!!؟؟
 
هیچ شباهتی به یوسف نداریم، نه رسولیم، نه زیباییم، نه برای کسی عزیزیم، نه چشم براهی چون یعقوب داریم آه.....
پس چرا در چاه افتاده ایم..!!؟؟



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 9:50 | |







6wljm - Click for Next Image...


[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:59 | |







از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران ،
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی ،
تو بمان و دگران ، وای به حال دگران...
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران ،
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی ،
تو بمان و دگران ، وای به حال دگران...



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:56 | |







 
♥♥♥ روزی خیانت به عشق گفت : دیدی , من بر تو پیروز شده ام
عشق پاسخی نداد ...
خیانت بار دیگر حرفش را تکرار کرد , ولی باز هم از عشق پاسخی نشنید
خیانت با عصبانیت گفت : چرا جوابی نمی دهی ؟
سپس با لحنی تمسخر آمیز گفت : انقدر بار شکست برایت سنگین
بوده است که حتی توان پاسخ هم نداری ؟
عشق به آرامی پاسخ داد : تو پیروز نشده ای
خیانت گفت : مگر به جز آن است که هر که تو آن را عاشق کرده ای من او را به خیانت وا داشته ام ؟
عشق گفت : آنان که عاشق خطابشان می کنی بویی از من نبرده اند
 
♥♥♥ روزی خیانت به عشق گفت : دیدی , من بر تو پیروز شده ام
عشق پاسخی نداد ...
خیانت بار دیگر حرفش را تکرار کرد , ولی باز هم از عشق پاسخی نشنید
خیانت با عصبانیت گفت : چرا جوابی نمی دهی ؟
سپس با لحنی تمسخر آمیز گفت : انقدر بار شکست برایت سنگین
بوده است که حتی توان پاسخ هم نداری ؟
عشق به آرامی پاسخ داد : تو پیروز نشده ای
خیانت گفت : مگر به جز آن است که هر که تو آن را عاشق کرده ای من او را به خیانت وا داشته ام ؟
عشق گفت : آنان که عاشق خطابشان می کنی بویی از من نبرده اند



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:51 | |







 
به آتش گفت آن پروانه شوخ
كه من پروانه ام، پروا نه دارم
خوشا امشب كه تا صبح جان نثاری
به خاك پایت ای جانانه دارم
گلستان بی تو ای آتش نخواهم
میان شعله ات كاشانه دارم
جهان من همه تاریك و سرد است
به جز آغوش گرمت جا ندارم
شنیدم شمع با پروانه میگفت:
كه جای بال تو آغوش من نیست
ترا و خویشتن را هر دو سوزم
مرا تا چاره ای جز سوختن نیست
خدا را دور شو دور از بر من
اگر بال تو سوخت، تقصیر من نیست
 



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 11:58 | |







هستم برای تو. نالم به سازتو.
چشمم به انتظارتو.
قلبم گدای تو.
گویم برای تو.
جانم فدای تو.
این عشق غمگینم. این قلب دلگیرم هرلحظه و هر دم باشد فدای تو.
 
هستم برای تو. نالم به سازتو.
چشمم به انتظارتو.
قلبم گدای تو.
گویم برای تو.
جانم فدای تو.
این عشق غمگینم. این قلب دلگیرم هرلحظه و هر دم باشد فدای تو.



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 11:47 | |







 

[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 11:46 | |







 
به رسم شهر دل تنگم نگاهم را زیارت کن
نگاه پر نیازم را به چشمانت دعوت کن
تو میگفتی اگر رفتم حلالم کن غمی دارم...
باشد برو...ولی من هم خدا و عالمی دارم برو باشد...
ولی شب ها اگر دیدی بد آهنگ است بدان من گریه می کردم...
از دنیا دلم گرفته است...من از دنیا گله مندم...
که از مهر تو کم دارم...ببین یک خواهشی دارم ...
مرا در خود کمی حل کن نگو:
نمیدونم چرا حرفی واسه گفتن ندارم ...

..............................
....................

پس حرفی نمیزنم...و فقط ۱چیز میگم...

خدایا هیچ وقت تنهام نذار بهت خیلی محتاجم
وقت رفتن نمی خوام ببینمت می دونم ببینمت کم میارم

اگه یه لحظه فقط نگام کنی دلمو پشت سرم جا می ذارم...

وقت رفتن نباید گریه کنی این جوری دلم برات تنگ نمیشه

می دونم هر جای دنیا که باشم تو دلم عشق تو کمرنگ نمیشه
به رسم شهر دل تنگم نگاهم را زیارت کن
نگاه پر نیازم را به چشمانت دعوت کن
تو میگفتی اگر رفتم حلالم کن غمی دارم...
باشد برو...ولی من هم خدا و عالمی دارم برو باشد...
ولی شب ها اگر دیدی بد آهنگ است بدان من گریه می کردم...
از دنیا دلم گرفته است...من از دنیا گله مندم...
که از مهر تو کم دارم...ببین یک خواهشی دارم ...
مرا در خود کمی حل کن نگو:
نمیدونم چرا حرفی واسه گفتن ندارم ...
..................................................
پس حرفی نمیزنم...و فقط ۱چیز میگم...
خدایا هیچ وقت تنهام نذار بهت خیلی محتاجم
وقت رفتن نمی خوام ببینمت می دونم ببینمت کم میارم
اگه یه لحظه فقط نگام کنی دلمو پشت سرم جا می ذارم...
وقت رفتن نباید گریه کنی این جوری دلم برات تنگ نمیشه
می دونم هر جای دنیا که باشم تو دلم عشق تو کمرنگ نمیشه



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 9:29 | |







بیهوده انتظار تو را دارم
دانم دگر تو بازنخواهی گشت

هر چند

اینجا بهشت شاد خدایان است

بی تو برای من
این سرزمین غم زده زندان است



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 9:2 | |







 
مرد من کسیه که
همیشه پیراهن تنش باشه
آستیناش رو تا مچ تا بزنه
جین یا پارچه ای فرقی نداره
اما همیشه تمیز باشه
...بوی عطر خوب و مردونه بده
نه زیاد نه کم ته ریش داشته باشه
اخمو باشه
موقع حرف زدن سرش پایین باشه
محرم و نا محرم حالیش باشه
جنبه حتی بوسیده شدن داشته باشه
دستشو که میگیری حس داشته باشه
زیر دستات نبضش بزنه و گرم گرم باشه
مرد باید مرد باشه !
تافته ی جدا بافته نباشه
با پول باباش کاری نداشته باشه
هر چی هست از خود خودش باشه
خاکی باشه و از مردم باشه
مهربون باشه اما لوس و ننر نباشه
آره مرد باید مرد باشه !
وقتی باهاش حرف میزنی
فقط گوش کنه و نگات کنه
نه من بگه نه منم باشه
حرف که بزنه حرف خوب بزنه
نصیحت نکنه اما راه بلد باشه
زبون باز و چاپلوس نباشه
از ته دل حرف بزنه و صادق باشه
همیشه با همه وجود حقیقت بگه
حتی اگه باعث تنهاییش باشه
کلا بگم درد رو بشناسه و اهل دل باشه
بیخیال اطرافش همه توجهش به تو باشه
وقتی بغلت میکنه امن امن باشه
وقتی میبوستت از ته دلش باشه
راه رفتن باهاش حس خوب داشته باشه
هر کسی شما دو تا رو دید حسود باشه
افتخار کنی وقتی باهاش هستی
باور کنی این تنها مرد دنیات باشه
خلاصه که مرد باید مرد باشه ....
اینجور مردارو داشتن لیاقت میخواد اول ببینید لیاقتشو دارید بعد بگید نیست

م هرداد
 
مرد من کسیه که
همیشه پیراهن تنش باشه
آستیناش رو تا مچ تا بزنه
جین یا پارچه ای فرقی نداره
اما همیشه تمیز باشه
...بوی عطر خوب و مردونه بده
نه زیاد نه کم ته ریش داشته باشه
اخمو باشه
موقع حرف زدن سرش پایین باشه
محرم و نا محرم حالیش باشه
جنبه حتی بوسیده شدن داشته باشه
دستشو که میگیری حس داشته باشه
زیر دستات نبضش بزنه و گرم گرم باشه
مرد باید مرد باشه !
تافته ی جدا بافته نباشه
با پول باباش کاری نداشته باشه
هر چی هست از خود خودش باشه
خاکی باشه و از مردم باشه
مهربون باشه اما لوس و ننر نباشه
آره مرد باید مرد باشه !
وقتی باهاش حرف میزنی
فقط گوش کنه و نگات کنه
نه من بگه نه منم باشه
حرف که بزنه حرف خوب بزنه
نصیحت نکنه اما راه بلد باشه
زبون باز و چاپلوس نباشه
از ته دل حرف بزنه و صادق باشه
همیشه با همه وجود حقیقت بگه
حتی اگه باعث تنهاییش باشه
کلا بگم درد رو بشناسه و اهل دل باشه
بیخیال اطرافش همه توجهش به تو باشه
وقتی بغلت میکنه امن امن باشه
وقتی میبوستت از ته دلش باشه
راه رفتن باهاش حس خوب داشته باشه
هر کسی شما دو تا رو دید حسود باشه
افتخار کنی وقتی باهاش هستی
باور کنی این تنها مرد دنیات باشه
خلاصه که مرد باید مرد باشه ....
اینجور مردارو داشتن لیاقت میخواد اول ببینید لیاقتشو دارید بعد بگید نیست
م هرداد



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:33 | |







همیشه میترسیدم تو را از دست بدهم ، همیشه میترسیدم رهایم کنی ،مرا تنها بگذاری
اما…. تو آنقدر خوبی، که به عشق و دوست داشتن وفاداری
که حتی یک لحظه نیز فکر نبودنت را نمیکنم
همین مرا خوشحال میکند ، همین مرا به عشق همیشه داشتنت امیدوارم میکند
____N:Kerimi_____
 
همیشه میترسیدم تو را از دست بدهم ، همیشه میترسیدم رهایم کنی ،مرا تنها بگذاری
اما…. تو آنقدر خوبی، که به عشق و دوست داشتن وفاداری
که حتی یک لحظه نیز فکر نبودنت را نمیکنم
همین مرا خوشحال میکند ، همین مرا به عشق همیشه داشتنت امیدوارم میکند
____Life+Love=Love+bing w U_____



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:32 | |







 
این روزها ،

“بغض” دارم،

” گریه” دارم،


تا دلت بخواهد،

” آه” دارم …

ولی بازیگر خوبی شده ام

” می خندم ” !!!
 
این روزها ،
“بغض” دارم،
” گریه” دارم،
تا دلت بخواهد،
” آه” دارم …
ولی بازیگر خوبی شده ام
” می خندم ” !!!



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:31 | |







 
فقیر به دنبال شادی ثروتمند

و ثروتمند به دنبال آرامش زندگی فقیر است...

کودک به دتبال آزادی بزرگتر


و بزرگتر به دنبال سادگی کودک است...

پیر به دنبال قدرت جوان

و جوان در پی تجربه ی سالمند است...

آنان که رفته اند در آرزوی بازگشت

و آنان که مانده اند در دل رویای رفتن دارند....پس!

کدامین پل در کجای دنیا شکسته است

که هیچکس به مقصد خود نمی رسد؟؟؟؟
 
فقیر به دنبال شادی ثروتمند
و ثروتمند به دنبال آرامش زندگی فقیر است...
کودک به دتبال آزادی بزرگتر
و بزرگتر به دنبال سادگی کودک است...
پیر به دنبال قدرت جوان
و جوان در پی تجربه ی سالمند است...
آنان که رفته اند در آرزوی بازگشت
و آنان که مانده اند در دل رویای رفتن دارند....پس!
کدامین پل در کجای دنیا شکسته است
که هیچکس به مقصد خود نمی رسد؟؟؟؟



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:29 | |







 
عشــقو بايد بـــاور کرد...๑


๑بــوســه رو بايد حــس کرد...



احـساســو بايد لــمــس کرد...๑


๑اما ...دوستــت دارم رو بايد.............ثـــابــت کرد.!
 



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:28 | |







کاش می دیدم چیست آنچه از چشمان تو تا عمق وجودم جاریست؟
 
کاش می دیدم چیست آنچه از چشمان تو تا عمق وجودم جاریست؟



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 7:51 | |







به سوگ عزیزان وشهدای گلگون کفن فاریاب بخش هایی از یک شعر استاد ابوالخیر خیری را که درسال 1320 سروده شده انتخاب وباشما درمیان میگذارم.

فاریاب ای گل زمین مشک بیز
با «ظهیر» خویشتن برگو که خیز!

ای که بودی مهد عالی گوهران
از چه هستی خوار و بی نام ونشان

باختر را مایه نازنده گی
بلخ را از توسر افرازنده گی

«جوزجانی» نامدارانت چه شد؟
«گرزیوانی» شیرمردانت چه شد؟

خاک زر خیزت چرا خاکستریست؟
این چه محکومی زچرخ چنبریست؟
...
لیگ آگه خود نه ای از خویشتن
ای عدوی خویشتن هم خویشتن
...
«خیری » این دلدادۀ آواره ات
این اسیر این عاشق بیچاره ات

شرحی ازدرد دل صدپاره گفت
آرزوی خاطر آواره گفت

من فدای انکه در مانت کند
کوششی در راه عرفانت کند.

ما در غم و اندوه تو شریکیم میمنه!



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 21:29 | |







 
 
*عاشق شوی

* آنقدر بخندی که دلت درد بگیره

*به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی

*از حموم که اومدی بیرون ببینی حو له ات گرمه

*توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمیکردی پول پیدا کنی

*تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه

*بدون دلیل بخندی

* از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم میتونی بخوابی

*آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما مییاره

*وقتی "اونو" میبینی دلت هری بریزه پایین

*یکی رو داشته باشی که بدونید دوستت داره

*یادت بیاد که دوستای احمقت چه کارهای احمقانه ای کردند و بخندی و بخندی و ....... باز هم بخندی

*.....

اینها بهترین لحظه های زندگی هستند

قدرشون روبدونیم . . . !
راز داشتن زندگي شاد از ديدگاه چارلي چاپلين
*عاشق شوی
* آنقدر بخندی که دلت درد بگیره
*به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی
*از حموم که اومدی بیرون ببینی حو له ات گرمه
*توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمیکردی پول پیدا کنی
*تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه
*بدون دلیل بخندی
* از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم میتونی بخوابی
*آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما مییاره
*وقتی "اونو" میبینی دلت هری بریزه پایین
*یکی رو داشته باشی که بدونید دوستت داره
*یادت بیاد که دوستای احمقت چه کارهای احمقانه ای کردند و بخندی و بخندی و ....... باز هم بخندی
*.....
اینها بهترین لحظه های زندگی هستند
قدرشون روبدونیم . . . !



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 18:23 | |







 
وقتي يک دختر حرفي نميزند
ميليونها فکر در سرش مي گذرد

وقتي يک دختربحث نميکند
عميقا مشغول فکر کردن است

وقتي يک دختربا چشماني پر از سوال به تو نگاه ميکند
يعني نميداند تو تا چند وقت ديگر با او خواهي بود

وقتي يک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسي تو مي گويد:خوبم
يعني اصلا حال خوبي ندارد

وقتي يک دختر به تو خيره مي شود
شگفت زده شده که به چه دليل دروغ مي گويي

وقتي يک دختر سرش را روي سينه تو مي گذارد
آرزو ميکند براي هميشه مال او باشي

وقتي يک دختر هر روز به تو زنگ مي زند
توجه تو را طلب مي کند

وقتي يک دختر هر روز براي تو[اس ام اس ]مي فرستد
يعني ميخواهد تو اقلا يک بار جوابش را بدهي

وقتي يک دختر به تو مي گويد دوستت دارم
يعني واقعا دوستت دارد

وقتي يک دختر اعتراف مي کند که بدون تونميتواند زندگي کند
يعني تصميم گرفته که تو تمام اينده اش باشي

وقتي يک دختر مي گويد دلش برايت تنگ شده
هيچ کسي در دنيا بيشتر از او دلتنگ تو نيست

م هرداد
 
وقتي يک دختر حرفي نميزند
ميليونها فکر در سرش مي گذرد
وقتي يک دختربحث نميکند
عميقا مشغول فکر کردن است
وقتي يک دختربا چشماني پر از سوال به تو نگاه ميکند
يعني نميداند تو تا چند وقت ديگر با او خواهي بود
وقتي يک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسي تو مي گويد:خوبم
يعني اصلا حال خوبي ندارد
وقتي يک دختر به تو خيره مي شود
شگفت زده شده که به چه دليل دروغ مي گويي
وقتي يک دختر سرش را روي سينه تو مي گذارد
آرزو ميکند براي هميشه مال او باشي
وقتي يک دختر هر روز به تو زنگ مي زند
توجه تو را طلب مي کند
وقتي يک دختر هر روز براي تو[اس ام اس ]مي فرستد
يعني ميخواهد تو اقلا يک بار جوابش را بدهي
وقتي يک دختر به تو مي گويد دوستت دارم
يعني واقعا دوستت دارد
وقتي يک دختر اعتراف مي کند که بدون تونميتواند زندگي کند
يعني تصميم گرفته که تو تمام اينده اش باشي
وقتي يک دختر مي گويد دلش برايت تنگ شده
هيچ کسي در دنيا بيشتر از او دلتنگ تو نيست
م هرداد



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 22:55 | |







 
 
رد اگر مرد باشد
مهربانی را از چشم یک زن میخواهد نه کشیدگی اش را!
مرد اگر مرد باشد
سرخی حیا را از گونه های یک زن میخواهد نه برآمدگی اش را!
مرد اگر مرد باشد
حرفهای دلنشین را لبان یک زن میخواهد نه قلوه ای بودنشان را!
و خلاصه
مرد اگر مرد باشد
عشق را از زن میخواهد نه محصولی از جراحی پلاستیک را!
...

و تو ای زن آگاه باش
که "داف شدن", تضمین پیدا کردن یک مرد نخواهد بود!

مرد اگر مرد باشد
مهربانی را از چشم یک زن میخواهد نه کشیدگی اش را!
مرد اگر مرد باشد
سرخی حیا را از گونه های یک زن میخواهد نه برآمدگی اش را!
مرد اگر مرد باشد
حرفهای دلنشین را لبان یک زن میخواهد نه قلوه ای بودنشان را!
و خلاصه
مرد اگر مرد باشد
عشق را از زن میخواهد نه محصولی از جراحی پلاستیک را!
...
و تو ای زن آگاه باش
که "داف شدن", تضمین پیدا کردن یک مرد نخواهد بود!
م هرداد



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 21:56 | |







 
برای تو می نویسم
برای تویی که قلبم منزلگه عشق توست
برای تویی که سکوتت سخت ترین شکنجه من است
برای تویی که در عشق، قلبت چه بی باک است
برای تویی که عشقت معنای بودنم است
برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است
برای تویی که آرزوهایت آرزویم است
برای تو می نویسم ..
عیدت مبارک
 
برای تو می نویسم
برای تویی که قلبم منزلگه عشق توست
برای تویی که سکوتت سخت ترین شکنجه من است
برای تویی که در عشق، قلبت چه بی باک است
برای تویی که عشقت معنای بودنم است
برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است
برای تویی که آرزوهایت آرزویم است
برای تو می نویسم ..
عیدت مبارک



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 18:3 | |







 
زن رو باید بغل کرد و بی دلیل بوسش کرد
حتی وقتی آرایش نداره،

موهای دست و پاش یه کم در اومده
دو روز وقت نکرده ابروهاشو برداره

وقتـــی لباس تو رو پوشیده

و خودشو گوله کرده تو تخت
تو جای خالی تو که هنوز گرمای تنتو داره

که سرشو فرو کرده تو بالشت
که بوی تنتو با لذت

با هر نفسش بکشه توی ریه هاش
زن رو باید بغل کرد و تو بغل نگه داشت

و با همه شلختگی ظاهریش عاشقاااااانه بوسش کرد
تا احساس امنیت کنه

که مردش همه جوره دوسش داره ...
 
زن رو باید بغل کرد و بی دلیل بوسش کرد
حتی وقتی آرایش نداره،
موهای دست و پاش یه کم در اومده
دو روز وقت نکرده ابروهاشو برداره
وقتـــی لباس تو رو پوشیده
و خودشو گوله کرده تو تخت
تو جای خالی تو که هنوز گرمای تنتو داره
که سرشو فرو کرده تو بالشت
که بوی تنتو با لذت
با هر نفسش بکشه توی ریه هاش
زن رو باید بغل کرد و تو بغل نگه داشت
و با همه شلختگی ظاهریش عاشقاااااانه بوسش کرد
تا احساس امنیت کنه
که مردش همه جوره دوسش داره ...



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 18:0 | |







سخت است وقتی از شدت بغض گلو درد بگیری و همه بگویند

لباس گرم بپوش !!!!
 
سخت است وقتی از شدت بغض گلو درد بگیری و همه بگویند
لباس گرم بپوش !!!!



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 18:0 | |







عید قربان زنده دارد یاد قربان‌گشتگان را

پاسداران و اسیران و به خون آغشتگان را

خیز و در این عیدقربان سوی قربانگاه رو کن

معنی بیت و حرم را در شهادت جست‌وجو کن . . .



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 17:58 | |







ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم

به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را

کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان


نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .


[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 17:57 | |







عاشق که میشوی
نا آرام میشوی ، گاهی حسود ، گاهی خود خواه ، گاهی دیوانه، گاهی آرام ، گاهی شاد ، گاهی غمگین ، گاهی خوشبخت ترین
یک روز به خودت میایی میبینی تنهایی ؛ تنها ترین هیچ کسی رو نداری حتی برای درد و دل کردن و حرف زدن...
تنها غم میماند کنارت و تنهایی و سیگار
 



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 17:44 | |







 
درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــد ن،

مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید،

شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی...!

و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خرید ام...

تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان....

دیوانـــــه، خود خــــواه،بی احساس.................
نمیــــفروشــــــــم..!!!!
 
درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــد ن،
مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید،
شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی...!
و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خرید ام...
تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان....
دیوانـــــه، خود خــــواه،بی احساس.................
نمیــــفروشــــــــم..!!!!



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 17:43 | |







عید آمد و من نامه به یار نوشتم
عیدانه به آن دلبر و دلدار نوشتم
عید آمد و گویم به عزیزان همه تبریک
تبریکی به تو گل بی خار نوشتم
عید مبارک.
 
عید آمد و من نامه به یار نوشتم
عیدانه به آن دلبر و دلدار نوشتم
عید آمد و گویم به عزیزان همه تبریک
تبریکی به تو گل بی خار نوشتم
عید مبارک.



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 11:20 | |







 
غزلی زیبا از شاعر مستعد فاریاب زمین آقای رحمت الله رَها

كمان اجل

مزرع اين زمانه ايم همه
حاصل يك بهـانه ايم همه
حيرت انگيز داستان غميم
درحقيقت فسانه ايم همه
نيست آسايشي در اين عالم
مرغ بي آشيانه ايم همه
پاي ما بند روزگاران است
د ستبرد شبانه ايم همه
سوي هستي نمي‌رويم به عمر
در عدمگاه روانه ايم همه
زه بود هر نفس كمان اجل
دم تيرش نشانه ايم همه
مرگ ما را كجا كند نابود
زنده‌ی جاويدانه ايم همه
ما به ديوان شعر جلوه‌ی عشق
غزل عاشقانه‌ي ايم همه
هرچه هستيم و نيستيم رها
بنده‌ي آن يگانه ايم هم
 
غزلی زیبا از شاعر مستعد فاریاب زمین آقای رحمت الله رَها
كمان اجل
مزرع اين زمانه ايم همه
حاصل يك بهـانه ايم همه
حيرت انگيز داستان غميم
درحقيقت فسانه ايم همه
نيست آسايشي در اين عالم
مرغ بي آشيانه ايم همه
پاي ما بند روزگاران است
د ستبرد شبانه ايم همه
سوي هستي نمي‌رويم به عمر
در عدمگاه روانه ايم همه
زه بود هر نفس كمان اجل
دم تيرش نشانه ايم همه
مرگ ما را كجا كند نابود
زنده‌ی جاويدانه ايم همه
ما به ديوان شعر جلوه‌ی عشق
غزل عاشقانه‌ي ايم همه
هرچه هستيم و نيستيم رها
بنده‌ي آن يگانه ايم هم

 

پسندیدم · · ·

2 دقیقه پیش ·



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 7:0 | |







 
مردانی را میشناسم که هنگام عصبانیت
داد نمیزنند
ناسزا نمیگویند
نمیزنند
نمیشکنند
تهمت نمیزنند
کبود نمیکنند
خراب نمیکنند
تنها سیگاری روشن میکنند و در آن میسوزانند تمام خشم خودرا
تا مبادا به کسانی که دوستش میدارند از گل کمتر گفته باشند...

 
مردانی را میشناسم که هنگام عصبانیت
داد نمیزنند
ناسزا نمیگویند
نمیزنند
نمیشکنند
تهمت نمیزنند
کبود نمیکنند
خراب نمیکنند
تنها سیگاری روشن میکنند و در آن میسوزانند تمام خشم خودرا
تا مبادا به کسانی که دوستش میدارند از گل کمتر گفته باشند...
م هرداد



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 6:54 | |







 
زندگي كن به شيوه ي خودت
با قوانين خودت...
مردم دلشان مي خواهد موضوعي براي گفتگو داشته باشند...
برايشان فرقي نمي كند كه خوب باشد يا بد...
موضوع صحبتشان تو هستی ....
پس زندگي كن به شيوه ي خودت...
...

چه خوب ... چه بد....

م هرداد
 
زندگي كن به شيوه ي خودت
با قوانين خودت...
مردم دلشان مي خواهد موضوعي براي گفتگو داشته باشند...
برايشان فرقي نمي كند كه خوب باشد يا بد...
موضوع صحبتشان تو هستی ....
پس زندگي كن به شيوه ي خودت...
...
چه خوب ... چه بد....
م هرداد



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:19 | |







وقتي‌ يه دختر آرومه و داره درو ديوارو نگاه مي‌کنه...
وقتي‌ نگات مي‌کنه ولي‌ چيزي نميگه .....
وقتي‌ تو نگاش ميکني و اون روشو برميگردونه ازت ...
دِ لامصـــب بغلش کن ديگــــــه .. !

 
وقتي‌ يه دختر آرومه و داره درو ديوارو نگاه مي‌کنه...
وقتي‌ نگات مي‌کنه ولي‌ چيزي نميگه .....
وقتي‌ تو نگاش ميکني و اون روشو برميگردونه ازت ...
دِ لامصـــب بغلش کن ديگــــــه .. !
م هرداد



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:0 | |







 
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی/
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی/

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم/
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی/

ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه/
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی!!/

آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان/
که دل اهل نظر برد که سِری ست خدایی/

پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند/
تو بزرگی و در آیینه ی کوچک ننمایی/

حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان/
این توانم که بیایم به محلت به گدایی/

عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت/
همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی/

روز صحرا و سماع است و لب جوی و تماشا/
در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی/

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم/
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی/

شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن/
تا كه همسایه نگوید که تو در خانه ی مایی/

«سعدی» آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد/
که بدانست که دربند تو خوشتر که رهایی/

خلق گویند برو دل به هوای دگری ده/
نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی/
------
سعدی
 
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی/
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی/
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم/
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی/
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه/
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی!!/
آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان/
که دل اهل نظر برد که سِری ست خدایی/
پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند/
تو بزرگی و در آیینه ی کوچک ننمایی/
حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان/
این توانم که بیایم به محلت به گدایی/
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت/
همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی/
روز صحرا و سماع است و لب جوی و تماشا/
در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی/
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم/
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی/
شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن/
تا كه همسایه نگوید که تو در خانه ی مایی/
«سعدی» آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد/
که بدانست که دربند تو خوشتر که رهایی/
خلق گویند برو دل به هوای دگری ده/
نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی/
------
سعدی



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:0 | |







 
سفر دراز هجرت بکُجا کشیده مارا

که به دور دور گیتی چو هوا کشیده مارا

به تلاش زنده ماندن همه دست و پا نمودیم

به دیار غیر حالت چو گدا کشیده مارا

همه چیز را که دیدیم ز دیانت خراب است

نه قدر کشیده مارا نه قضا کشیده مارا

زکشاکش حوادث شده ایم چو قاف نی خُشک

به مثال کوه بودیم پر کاه کشیده مارا

نه میان ما تفاهم نه بفکر و رنج مردم

که جدال و جنگ ودعوا به غزأ کشیده مارا

نه هراس از خداوند نه بقول خویش پابند

که حصار نفس ظالم به بلا کشیده مارا

به سُخن کسی چو ما کو و عمل به کار ما نیست

چی غرور نا مناسب به خطا کشیده مارا
 
سفر دراز هجرت بکُجا کشیده مارا
که به دور دور گیتی چو هوا کشیده مارا
به تلاش زنده ماندن همه دست و پا نمودیم
به دیار غیر حالت چو گدا کشیده مارا
همه چیز را که دیدیم ز دیانت خراب است
نه قدر کشیده مارا نه قضا کشیده مارا
زکشاکش حوادث شده ایم چو قاف نی خُشک
به مثال کوه بودیم پر کاه کشیده مارا
نه میان ما تفاهم نه بفکر و رنج مردم
که جدال و جنگ ودعوا به غزأ کشیده مارا
نه هراس از خداوند نه بقول خویش پابند
که حصار نفس ظالم به بلا کشیده مارا
به سُخن کسی چو ما کو و عمل به کار ما نیست
چی غرور نا مناسب به خطا کشیده مارا



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 12:59 | |







 
کنــارت هستند.• تا کـــی؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند.
از پیشــت میروند یک روز. ..کدام روز؟
وقتی کســی جایت آمد.
...دوستــت دارند. تا چه موقع؟ تا موقعی که
کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند.
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه.!!!!!!
نه...... فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود.
و این است بازی
باهــم بودن
 
کنــارت هستند.•	تا کـــی؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند.
از پیشــت میروند یک روز. ..کدام روز؟
وقتی کســی جایت آمد.
...دوستــت دارند. تا چه موقع؟ تا موقعی که
کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند.
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه.!!!!!!
نه...... فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود.
و این است بازی
باهــم بودن



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 12:58 | |







 
عکس

[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 12:55 | |