دیشب
|
|
دیشب در کوچه عشق به دنبال تو میګشتم
.
.
.
.
.
.
در راه به این فکر میکردم چګونه برایت احساس خود را بګویم
.
.
.
.
.
ګشته ګشته سرم شب شود ترسیدم خانه امدم

|
|
[+]
نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:38 |
| |
پرسیدم کیستم؟
|
|
سال ها پرسیدم از خود کیستم؟
آتشم؟ شورم؟ شرارم؟ چیستم؟
دیدمش امروز و دانستم کنون
او به جز من ، من به جز او نیستم

|
|
[+]
نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:37 |
| |
دل بدل
|
|
تو نبودی دل به دل راهی نداشت
از خیال عشق آگاهی نداشت
تو نباشی تا قیامت بی کسم
در تمام زندگی دلواپسم .

|
|
[+]
نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:37 |
| |
نگاه
|
|
نگاه انتظارم بی تو ابریست
خیال بیقرارم بی تو ابریست
قسم بر حرمت آیینه و گل
هوای روزگارم بی تو ابریست .

|
|
[+]
نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:36 |
| |
باران
|
|
باران بیاید یا نیاید ،
تو باشی یا نباشی ،
خاطرت باشد یا نباشد ،
من خیس از یاد توام !
تو فکر نکن سکوت من ذکر فراموشی توست
بدون که هر لحظه دلم در همه جا به یاد توست .

|
|
[+]
نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:35 |
| |
من عاشق
|
|
من عاشق آن دیده چشمان سیاهم
بیهوده چه گویم که پریشان نگاهم
گر مستی چشمان سیاه تو گناه است
من طالب آن مستی و خواهان گناهم

|
|
[+]
نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:34 |
| |
در آن نفس که بمیرم
|
|
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت، که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم، به جست و جوی تو باشم
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم، غلام روی تو باشم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بِخُسبم
ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم
حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت؟ که مست روی تو باشم
|
|
[+]
نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:33 |
| |
گفت گو
|
|
گفت : محبت ات همرای ات خیانت میکند .......!
من گفتم : میفهمم !
گفت : محبت همرای ات ندارد ....!
من گفتم : میفهمم !
گفت : یک روز از پیش ات می رود و تنها رها ات میکند ...!
من گفتم : میفهمم !
گفت : چرا فراموش اش نمی کنی .... ؟
من گفتم : ان یگانه چیزی که نمی فهمم او این است ....!!!

|
|
[+]
نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:31 |
| |
گلم.......................
|
|
گلم هر وقت روزگار با ما نبود و ما را از هم جدا کرد گریه نکن. وقتی که غروب شد به یاد من دلت نگیره . چون من طاقت دل تنگی و گریه تو را ندارم .می دونم حتما روزگار پیش ما شرمنده میشه . پس گلم تا اون روز ازت می خواهم که صبور باشی ازت می خوام سنگ دل نشی به یاد من باشی شاید با دیدن دوباره هم قلبامون مثل گذشته عاشق عاقش بشه
......................................................................................................................
می دونستی گلم که خیلی دوست دارم برای همین تنهام گذاشتی باشه دنیا که این طوری نمی مونه فقط اگر یک روز منو دیدی که تنهام به من نخند فقط بدون که من به یاد تو عاشق کس دیگری نشدم

|
|
[+]
نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:29 |
| |
صد بار
|
|
مرا صد بار از خود برانی دوستت دارم
به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم
چه سود از مهر ورزیدن چه حاصل از وفا کردن
مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم

|
|
[+]
نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:28 |
| |