نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





 
عکس

[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 12:55 | |







برای تو مینویسم.
برای تو که از همۀ فروردین ها به بهار نزدیک تری.
برای تو که از همۀ اردیبهشت ها به بهشت شبیه تری.
برای تو که پاییز را نیز دوست داری
و مرا وزمستان را از خانه ات نمی رانی
 
برای تو مینویسم.
برای تو که از همۀ فروردین ها به بهار نزدیک تری.
برای تو که از همۀ اردیبهشت ها به بهشت شبیه تری.
برای تو که پاییز را نیز دوست داری
و مرا وزمستان را از خانه ات نمی رانی



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 12:41 | |







ما همانيم که با ياد تو مستيم هنوز
از دوري تو جام به دستيم هنوز
در خلوت خود بياد ما باش که ما
در خلوت خود ياد تو هستيم هنوز
 
ما همانيم که با ياد تو مستيم هنوز
از دوري تو جام به دستيم هنوز
در خلوت خود بياد ما باش که ما
در خلوت خود ياد تو هستيم هنوز



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 12:32 | |







نفس ،
شاید دلیلی باشد
برای زندگی ،
اما بی شک
” تـــــو “
بهانه ی آنی
نفس ،
شاید دلیلی باشد
برای زندگی ،
اما بی شک
” تـــــو “
بهانه ی آنی



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 12:22 | |







شهر شلوغی

شهر شلوغی که خودت را گم کنی تویش
شهری که هی زیر دماغت می زند بویش
خاموش، ته سیگارها افتاده هر سویش
دارد نگاهت می کند چشمان ترسویش
دیگر چرا غم می خوری؟ حالا که تهرانی!



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 7:3 | |







 
بعضی وقتها خیلی تنها می شم ...



غمگین می شم ...



دلم تنگ می شه ...



واسه همه چی...



واسه همه اونایی که یه روزی توی ذهنم ودلم بودند...



یه وقتهایی کم می یارم با همه قدرتی که دارم کم میارم ...



دلم میخواد گریه کنم اما قدرتش رو ندارم...



تموم صورتم درد می گیره ...



اما فقط چند تا قطره اشک ...



ادمین
 



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 20:25 | |







طرحححححححححححححححح

شده بعضي وقتا يهو ديگه دوستش نداشته باشي؟
به خودت مي گي اصلاً واسه چي دوستش دارم؟
مگه کيه؟
مگه واسم چيکار کرده؟
مگه چي داره که از همه بهتر باشه؟
... ... اصلاً من که خيلي از اون بهترم....
بعد به خودت مي خندي که اصلاً واسه چي اينقدر خودتو اذيت کردي؟
يهو، يه چيزي يادت مياد....
يه چيز ِ خيلي کوچيک....
يه خاطره....
يه حرف....
يه لبخند....
يه نگاه....
و بعد....
همين....
همين کافيه تا به خودت بياي و مطمئن بشي که

نمي تــــــــــوني فراموشــــــش کني



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 20:16 | |







طرح.

 
رفتم نشستم کنارش گفتم :
برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟
گفت:بفروشم که چی؟ تا دیروز میفروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتر دیشب حالش بد شد و مُرد
با گریه گفت:تو میخواستی گل بخری؟
گفتم:بخرم که چی؟ تا دیروز میخریدم برای عشقم
امروز فهمیدم باید فراموشش کنم...!
اشکاشو که پاک کرد , یه گل بهم داد
با مردونگی گفت:
بگیر باید از نو شروع کرد
 



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 20:12 | |







من که گفتم این بهار افسردنی است
من که گفتم این پرستو مردنی است
من که گفتم ای دل بی بندوبار
عشق یعنی رنج یعنی انتظار
آه عجب کاری به دستم داد دل
هم شکست و هم شکستم داد دل
 



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 20:10 | |







هیچکس با من نیست !…
مانده ام تا به چه اندیشه کنم…
مانده ام در قفس تنهایی…
در قفس میخوانم…
چه غریبانه شبی ست…
شب تنهایی من.......♥
 



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 20:2 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 35 صفحه بعد