بیهوده
|
|
نه من بیهوده گرد کوچه و بازار میگردم
مزاق عاشقی دارم پی دیدارمیگردم
خدایا رحم کن بر من پریشان وار میگردم
خطا کارم ، گناه کارم به حال زار میگردم
... ...
شراب شوق مینوشم به گرد یار میگردم
سخن مستانه میگویم ولی هوشیار میگردم
گهی خندم گهی گیریم گهی افتم گهی خیزم
مسیحا در دلم پیدا و من بیمار میگردم
بیا جانا عنایت کن تو مولانا رومی را
غلام شمس تبریزم قلندار وار میگردم
نظرات شما عزیزان:
|
|
[+]
نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:21 |
| |