نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





من از جنس احساس
برای تو بهشتی خواهم ساخت
من عاجزانه می گویم
که به عشق تو نیازمندم
من هنوز به بارگاهی نرسیدم
که عشق ببخشم وجانم عشق طلب نکند
من تورا دوست دارم
و از قلب سرخ تو
به قلب آبی آسمان میرسم



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 18:37 | |







بیمار خنده های توأم , بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی , گرمتر بتاب



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 18:32 | |







می خواهی

می خواهم بدهم دنیا را تنگ کننـد ؛
به اندازه آغوش تـو ؛
تا وقتـی به آغوشت میرسـم ؛
بدانمــ تمام دنیا در آغوش مـن اسـت



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 18:30 | |







عشق

در کشور عشق جای آسایش نیست
آنجا همه کاهشست افزایش نیست
بی درد و الم توقع درمان نیست
بی جرم و گنه امید بخشایش نیست

[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 18:27 | |







چشم

ه چشم سبز تو نازم، که موج خواب در اوست
چو برگ تازه، که سرمستی لعاب در اوست

ز پشت پلک تو، تصویر مردمک پیداست
خوش این حباب،‌ که نقش چراغ خواب در اوست

زبان توست که چون جان ‌رسیده بر لب من
به کام باد،‌ که شرینی شراب در اوست

مرا به موی پریشان خویش، پنهان کن
که روزگار سیاه است و انقلاب در اوست

مراد من ز چه پرسی، به عشوه های کلام
سوال چشم تو گویاست،‌ چون جواب در اوست

 

 



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 5:25 | |







چشم

چشم من با چشم تو چشمانتو جای دیگر
من تماشای تو دارم تو تماشای دیگر.....



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 19:50 | |







تو...............

تو رفته ای و من زغم شبیه آه می شوم
بدون چشم های تو یک اشتباه می شوم

برای باور دلم گذشتی از غرور من
میان دست های تو ببین تباه می شوم

شب سیاه چشم من پر از ترانه می شود
غزل غزل مرا بخوان و من پگاه می شوم

چگونه شد که رفته ای ؟دل از دلم بریده ای؟
من که برای دیدنت اسیر راه می شوم

نقش خیال می زدی به تا رو پود خسته ام
قالی کهنه ،طرح نو،خط سیاه می شوم

میان سینه ام شدی یک انفجار بی هدف
خراب شد دلم و من چه بی پناه می شوم

پیاده می روی به جنگ خاطرات کهنه ام
بیا که من برای تو خودم سپاه می شوم

پر از گلایه و سخن خیال تو کنار من
سکوت ِ بی بهانه ام فقط نگاه می شوم

دلم به تو سپرده شد قفس شدی برای من
میان بازوان تو غرق گناه می شوم

قسم به چشم های تو ستاره ی شبم تویی
بدون تو در آسمان هلال ماه می شوم


 



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 19:22 | |







دو چشمت صحبت از یک راز می کرد

لبانت عشق را آواز می کرد

نبودی تو، توهم بود و رویا

خیالت درسََرَم پرواز می کرد



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 19:19 | |







نگاهی تیره و خوشرنگ داری

گمانم با دل من جنگ داری

ولی با این همه خوبی عزیزم

میان سینه قلبی سنگ داری!!!



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 19:15 | |







نرو

نرو ،این راه بن بست است ،برگرد

بمان ،دل تا ابد مست است ،برگرد

شب و ماه و پلنگ زخمی و مرگ

ببین ،این زندگی پَست است برگرد


فرناز فرید

91/3/1
 



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 18:19 | |



صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 35 صفحه بعد