مادر
|
|
گفتم مادر! ... گفت: جانم
گفتم درد دارم! ... گفت: بجانم
گفتم خسته ام! ... گفت: پريشانم
گفتم گرسنه ام! ... گفت : بخور از سهمِ نانم
... ... گفتم کجا بخوابم! ... گفت: روي چشمانم

نظرات شما عزیزان:
|
|
[+]
نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 18:5 |
| |