نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





تنهای مرا نوازش میکند

سالهاست که تنهای مرا نوازش میکند و از مرگ برایم قصه می گوید
تقدیم به توی که همیشه دوستت خواهم داشت.
من تنها می خواهم بگویم که آسمان زندگی ام بی ستاره است
و می خواهم که تو برای آن ستاره ای باشی ، نوری ببخشی
زندگی زیبا ترین لحظه های دارد اگر تو باشی
پس بدون تو چگونه می توان زندگی کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:9 | يك نظر |







به فکرمان هستند

ما کسانی که به فکرمان هستند را به گریه می اندازیم. ما گریه می کنیم برای کسانی که به فکرمان نیستند, و ما به فکر کسانی هستیم که هیچوقت برایمان گریه نمی کنند. این حقیقت زندگی است . عجیب است ولی حقیقت دارد......


[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:8 | نظر بدهید |







دوست دارم

به یادت هست فریاد دوستت دارم را به یادت هست از اول کوچه دویدن، به شوق در آغوش کشیدن من را میگفتی میخواهم دنیا نباشد اما مرا داشته باشی یک لحظه نیز نیامده که بدون من نفس کشیده باشی حالا من هستم و نگاهی خسته ، به چه کسی بگویم دردهای این دل شکسته


[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:5 | نظر بدهید |







حکایت کسی

حکایت من ؛ حکایت کسی است که عاشق دریا بود ، اما قایق نداشت …
دلباختۀ سفر بود ؛ همسفر نداشت …
حکایت کسی است که زجر کشید ، اما ضجه نزد …
زخم داشت و ننالید…
گریه کرد ؛ اما اشک نریخت …
حکایت من ؛ حکایت چوپان بی گله وساربان بی شترست !
حکایت کسی که پر از فریاد بود ، اما سکوت کرد ؛ تا همۀ صداها را بشنود … !!



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:3 | نظر بدهید |







برای نبودن که . . .

برای نبودن که . . .

همیشه لازم نیستــــــــــ راه دوری رفته باشی

میتوانی همین جا

پشت تمـــــــــام ِ بغضهایت ، گم شده باشی

این روزها خوبم ، کار میکنم ، شعر میخوانم

قصه می نویسم و گـــــــــــاهی

دلم که برایتــــــــــــ . . . تنگ میشود

تمام خیابانها را ، با یادتـــــــــــ . . . پیاده میروم .



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:2 | نظر بدهید |







زندگی چیست؟؟

نمیدانم زندگی چیست؟؟ اگر زندگی شکستن سکوت است سالهاست که من سکوت را شکسته ام۰ اگر زندگی خروش جویبار است سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جوشیده ام اما این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 14:1 | نظر بدهید |







امروز...

امروز دوباره عاشق شدم
تکیه دادم به شانه های مردانه ات
موهایم را نوازش می کردی…
مرا که می شناسی
رویا زیاد می بافم
راستـــــی
دلم برای عطر تنت تنگ شده بود
پیراهنت را جا گذاشتی
برای بردن آن هم نمی آیی؟



[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:59 | نظر بدهید |







آتش

از آتش عشق صنم دلکش ما

افتاده مدام آتشی در کش ما

پروانهٔ پرسوخته ما را داند

تو پخته نه ای چه دانی این آتش ما

[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:56 | نظر بدهید |







تمنای

در تمنای نگاهت بی قرارم، تا بيايی
من ظهور لحظه ها را می شمارم، تا بيايی

خاک لايق نيست، تا به رويش پا گذاری
در مسيرت جان فشانم؛ گل بکارم، تا بيايی

[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:54 | نظر بدهید |







یک شبی تا به سحر چشمان من یکدم نخفت
می شنیدم که دلم با قاب عکس تو چه گفت
اول از تنهایی وغربت شکایت می نمود
بعد از ان اشعاری از جنس محبت می سرود
می شنیدم که دلم از دوری تو ناله کرد
گفت ان روح بلند تو مرا اواره کرد
♥♥♥

[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 13:52 | نظر بدهید |



صفحه قبل 1 ... 27 28 29 30 31 ... 35 صفحه بعد